درنگی و سخنی سر راه سفر به اورازان

درنگی و سخنی سر راه سفر به اورازان

در صدمین سال تولد جلال روز تولد او راه افتادم با خواهرزاده او محمدحسین دانایی به سوی طالقان. در شهرک طالقان مجالی  شد که سخنی گفتم  که برشی از آن به گزارش خبرگزاری ها در پی میآید. حاصل این سفر سفرنامه ای است که نام فعلی اش “اورازن نو” است . امیدوارم آنچه از دیشب دارم می نویسم  روزی به سامانی برسد.

ﻏﻼﻣﺮﺿﺎ ﺧﺎکی نیز در این نشست بیان کرد: در جامعه ما افراد را یا تقلیل می‌دهند یا به گونه‌ای از او تجلیل می‌‍کنند که از او اسطوره بسازند. در صورتی که تقلیل دادن غیرمنصفانه یکی از بداخلاقی‌های علمی است و تجلیل کردن‌های اسطوره‌ساز هم خطرناک است. وقتی کسی را اسطوره مطلق معرفی می‌کنیم با کشف اولین عیب‌ها، اسطوره بودنش فرو می‌ریزد. افراد جامعه امروز ما به ویژه جوانان نیازمند حرکت به سمت یک تحلیل منصفانه از زاویه اخلاقی و عالمانه از زاویه آگاهی هستند. این نیاز در نسل جدید و نسل فضای مجازی بیشتر احساس می‌شود؛ نسلی که با خواندن یک جمله غیرواقعی و غیرمستند به قضاوت می‌رسد. این برای جامعه رو به تکامل خطر بزرگی است.

وی با بیان اینکه جلال آل احمد اسطوره نیست، گفت: او ۴۶ سال عمر کرد. عمری که با رنج‌ها، گرفتاری‌ها، سختی‌ها، کمبود منابع و… همراه بود. در آن مقطع با عمر ۴۶ ساله خود توانست دیکته‌های بسیاری بنویسد وبی‌گمان امروز ما می‌توانیم با خودکار قرمز زیر خیلی از جمله‌های او را خط بکشیم. او یک روزنامه‌نگارِ آخوندزدهِ عقب افتادهِ دهاتی نیست، برعکس برچسبی که پاره‌ای از روشنفکران به او زدند. کسی چون احمد شاملو روزی در وصف او شعر گفت و روزی دیگر شعر خود را پس گرفت. آل احمد آدمی مافوق انسان نیست، او صرفا هم‌قد مردمان روزگارش نبود.

خاکی ادامه داد: اگر جمله‌ای از آل‌احمد را بخوانید و به مذاق‌تان خوش نیاید چیزی از عظمت او کم نمی‌کند. آثار جلال آل‌احمد را می‌توان به دو دسته کلی آثار ادبی و هنری شامل داستان‌ها، تک‌نگاری‌ها و آثار اجتماعی و سیاسی تقسیم کرد. دو کتاب «غرب‌زدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» نوشته جلال آل‌احمد را می‌توان همچنان زنده و برجسته دانست. در میان آثار جلال آل‌احمد کتاب «خسی در میقات» شاهکاری است که با تمام اما و اگرهایش همچنان برجسته و زنده است و تاکنون کسی نتوانسته سفرنامه‌ «حج»ی هم‌تراز این کتاب، بنویسد.

این نویسنده در دفاع از کتاب‌های «غرب‌زدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» بیان کرد: دفاع من از این دو کتاب به این معنا نیست که با هر آنچه در آنها نوشته شده موافقم. بلکه باید از کلیت محتوای این مطالب دفاع کرد. یکی از موضوعاتی که منورالفکران دوره قاجار با آن روبه‌رو شدند، مسئله «غرب» بود. دو تعریف از «غرب» در جامعه وجود دارد؛ از یک طرف منظور از «غرب» کشورهای اروپای غربی بودند که آمریکا هم به آن افزوده شد و از طرف دیگر منظور از «غرب» جغرافیایی است که از دوره روشنگری آغاز می‌شود و در آن سخن کانت سرلوحه امور قرار می‌گیرد و معتقدند انسان برای تشخیص حقیقت به آموزه‌های دینی نیاز ندارد. منورالفکران دوره قاجار با این مسئله روبه‌رو شدند که نسبت ما با جهان غرب چیست؟ این اندیشه آرام آرام وارد ایران می‌شود و کار به جایی می‌رسد که کتاب «گفتار در روش به‌کار بردن عقل» دکارت با اشاره سفارت فرانسه بعد از ۲۰۰ سال در زمان ناصرالدین شاه قاجار ترجمه می‌شود و اسم آن را «حکمت ناصریه» می‌گذارند.

وی در ادامه با بیان اینکه دو نسل قبل از جلال آل‌احمد با مسئله «غرب» درگیر بودند، افزود: این نسل از منورالفکران پیش از مشروطه و در دوران عباس میرزا شکل گرفتند و در نهایت امتداد فکری آنها به کار منورالفکرانی رسید که در فرهنگستان رضاخانی نامشان به روشنفکر تغییر پیدا کرد. جلال آل‌احمد در موضوع «غرب‌زدگی» یک وارث بود. او برخلاف تصور عده‌ای اولین بار «غرب زدگی» را مطرح نکرد، بلکه اندیشه‌های موجود در فضای فکری، فلسفی و اجتماعی ایران را بازتعریف و قرائت خود را از آنها بیان کرد.

خاکی با اشاره به اینکه زنده بودن کتاب «غرب‌زدگی» و مباحث آن گفت: غربی که در جهان حضور دارد همان غربی است که جلال آل احمد درباره آن سخن گفته است. تکلیف ما با «غرب» به عنوان ایرانیانی که باید در به روی آراء و اندیشه‌های جدید جهانی بگشاییم، چیست؟ غربی که با دنیای سایبری، فرهنگ جهانی را دچار دگردیسی کرده است. پیش از آنکه عده‌ای کتاب «غرب‌زدگی» را دربست قبول یا رد کنند باید آن را تحلیل کنند و مواضع نویسنده آن را مورد بررسی و موشکافی قرار دهند. کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» که عده‌ای با آن مخالفت می‌کنند در ادامه کتاب «غرب‌زدگی» نوشته شده است. جلال آل‌احمد این کتاب را بعد از سکوت روشنفکران نسبت به قیام  ۱۵خرداد نوشته است. عده‌ای از این کتاب این برداشت بی انصافانه را داشتند که جلال آل‌احمد روشنفکران را خائن دانسته است. درحالی که جلال آل احمد جریان روشنفکری در جامعه را مورد نقد منصفانه قرار داده است نه اینکه این جریان را تخطئه کرده باشد. از این جهت کتاب، زنده است چرا که روشنفکر بودن یک مقوله دانشگاهی و وابسته به صنف و مدرک نیست. او تلاش کرد تا معنای روشنفکری را وسعت دهد و بازتعریفش کند. به اعتقاد او روشنفکر کسی است که تفکر نقادانه داشته باشد.

وی در ادامه منظور خود از «تفکر نقادانه» را چنین توضیح داد: نقد به معنای تفکیک سره از ناسره است. روشنفکر کسی است که بتواند مزایا را از معایب تفکیک کند و کسی قادر به تفکیک است که آگاهی داشته باشد. اسم سیاه‌بینی، روشنفکری نیست. وقتی درباره یک موضوع حکم کلی داده می‌شود اسم آن جهالت است نه روشنفکری. یکی از ویژگی‌های جلال آل‌احمد که برای همه ما به ویژه جوانان ارزشمند است عادت به نوشتن یادداشت‌های روزانه است. یکی از نشانه‌های انسان مدرن، مکتوب کردن است. یادداشت‌های روزانه جلال آل احمد از سوی آقای محمد حسین دانایی؛ خواهر زاده جلال آل احمد در قالب کتابی با عنوان «جلال ناخوانده» تدوین و منتشر شده است.

ﻏﻼﻣﺮﺿﺎ ﺧﺎکی در پایان گفت: ما در جامعه به نقدهای عالمانه و اخلاقی بزرگان نیاز داریم. امیدوارم این آیین سرآغاز جدیدی به ویژه برای جوانان‌ها باشد تا بتوانند از مسائل و موضوعات مطرح شده از سوی جلال آل احمد استفاده کنند.