زمینه
سخنرانیام بعدازظهر بود، اما از صبح رفتم به همایش. به امید شنیدن نکتهای از سخنرانی کسی یا دیدار اتفاقی دوستی یا به قول رندی خوردن ناهاری.( ایرانیان طناز برای هر چیزی، چندین و چند لطیفه ساختهاند که حقیقت آن چیز را نشان بدهند، مثلا برای سمینار، سیمینهار. گاهی فکر میکنم اگر این روحیه طنزی را نداشتند، چگونه میتوانستند در تاریخ مخوف خود را تا به امروز بکشانند!)
کامل موردکاوی را در زیر میتوانید ببینید