سفرنامه خرقان و بسطام: از گره ناكی تا طربناكی

سفرنامه خرقان و بسطام: از گره ناكی تا  طربناكی

اشاره

بي‌هراس از هيچ مشق ناننوشته‌اي، در جام سرشار لحظه‌‌ها جرعه‌‌هاي موسيقي را مزه‌مزه مي‌كنم و به دیروز فکر می کنم کهتمام روز را در راه بودم.  در بازگشت از که در ‌سفري که در اعماق قرن پنجم تا هشتم هجري در خراسان بزرگ جولان بودم. سفر به سرزميني كه در آن هنوز طنين چكاچك شمشير سواران مغول به گوش مي آمد و عربده‌‌هاي مستانه شوريدگاني كه در همنوايي سوسوي ستارگان كوير، گاه لابه كرده‌اند و گاه به آسمان مشت گره کرده نشان داده‌اند. سرزمين عاقلان ديوانه و ديوانگان عاقل. مدتي است به دنبال پيدا كردن تكه‌‌هاي وجودم در ميان خروارها خاك تاریخ اين كشورم.کشوری شگفت که در این روزگار به “غرآباد”تبدیل شده است. سرزمینی که این روزها هر که را در آن می بینی فقط غر می زند…

آغاز راه

دو روز پيش بعد از سحر به دعوت دوستان جلسه مثنوي از ميدان آرژانتين عازم سمنان شدم

کامل این سفرنامه را در پی دی اف زیر می توان خواند

سفرنامه خرقان و بسطام

سروده ای سفرنامه ای از سفر بسطام