سپیدِ سپید، مجهولِ من
تو از دیار رازآلود کدامین اساطیری که دراین ایامِ«باخودی»
جاری زلالت در بستر جان
این ذرۀ آلوده به خویش را به طهارت در چشمه خروشان خورشید میخواند؟!
مجهول من
از کدامین تباری
اهل کدام قبیلهای، ای اسطوره اندیشهسوز
نیلوفر من؛
برآمده از کدامین مرداب عقل و خردی؟ بگو مهراس
منم بودا، ستایشگر رویش مرموز تو.
ای در مِه من
از نسل کدامین پوپک رفته بر غارتِ تندبادِ مشیتی
ای اهل سپیدهدمانِ زمزمه
ای خیزشگاه سرودهای مستانه رهایی بگو
ای سکوتت آبشار ِهجاها
ای لالایی رهایی از شب ترسآلود کودکیهای مدام
از کجایی؟
شاید اهل آنسوها؛
اهل آن« وسعت بیواژه»
تو کیستی؟
کامل متن را در زیر می توان دید