پيشنگار
دانشگاه جايى نيست كه در آن دانشجويان حوضچههايى فرض شوند كه بايد در آنها سطلهاى پىدرپى اطلاعات ريخت، بلكه بايد بدانيم دانشپژوهان چشمههاى نهفتهاى هستند كه استادان و مربيان بايد بكوشند تا آنها بجوشند و خلاقانه در بستر زمان جارى شوند. براى اين ظهور خلاقانه، بايد دانشجويان «روشهاى انديشيدن» را بياموزند. از دانشجويان نبايد انتظار داشته باشيم فقط حاصل انديشههاى «اين» و «آن» متفكر را از بركرده و برگههاى امتحانى را با آن سياه كنند و «با سواد»[1] شوند…
كنفوسيوس، حكيم خردمند چينى هشدار داده است: «اگر مقلد خوبى باشيم، ممكن است روزى سخن نويى بگوئيم». بىترديد، يكى از راههاى موثر براى اين كه مقلد خوبى باشيم، آموختنِ شيوه انديشيدن است. يادگيرىِ شيوه انديشيدن در آموختهها و تأملِ عبرتآموز در كار و آثار ديگران براى رشد لازم است.[2] اين
شيوه، همانا آموختن فن ماهيگيرى بر لب درياى دانش است. تأمل نقادانه، همان معنايى است كه از قول لقمان به ما توصيه كردهاند از كار بىادبان، بايد ادب آموخت.[3]
سير تكاملى جويندگان دانش
هر فردى كه طالب آگاهى است در فرآيند شكلگيرى و تكامل شخصيت علمىاش، سه دوره (مرحله) را پشتسر مىگذرد :
1) دوره بُهت و حيرانى
در اين دوره، فرد به آثار ديگران از روى حيرت و شگفتى مىنگرد و در برابر آنچه كه ديگران انجام دادهاند
يا انديشيدهاند و بر قلم راندهاند يا نگاشتهاند در خويش احساس كوچكى مىكند.
2) دوره نقادى و آزمونگرى
در اين مرحله، رفته رفته پژوهشگر جرأت مىيابد آثار و دستاوردهاى هنرى و علمى ديگران را تجزيه و تحليل كند و ضعفها و قوتهاى كار آنها را جداى از شخصيتشان ارزيابى كند. او آرامآرام مىتواند قدر و ارزش هر اثرى را تشريح كند و وارد مرحله «تفكر انتقادى» شود و ضعفهاى آن را بشناسد.
3) دوره خَلق وآفرينشگرى
در اين مرحله، پژوهشگر قادر مىشود آثار ديگران را تكامل داده و طرح، نظريه، مدل و ابزار جديدى را مطرح كند و به ذخيره علم و هنر بشرى چيزى بيافزايد.
لازم به يادآورى است دورههاى نقادى و آفرينندگى، جداى از هم نيستند و از نظر زمانى تقدم و تأخر
خاصى نسبت به هم ندارند. اين دو دوره در تلاشهايى كه يك پژوهشگر مىكند به هم
آميختهاند.
نگارنده پس از چند سال تدريس روش تحقيق در رشته مديريت، به اين باور رسيده است بكارگيرى شيوههاى معمول در تدريس روش تحقيق اثربخشى بالايى نداشته و دانشجويان اين رشته، مهارت لازم را براى حل مسايل واقعى سازمان با اين شيوهها نمىآموزند.
معمولا در وضعيت فعلى در درس روش تحقيق از دانشجويان خواسته مىشود در يك ترم هم با اصول كلى فرآيند تحقيق آشنا شوند، و در همان ترم تحصيلى نيز يك تحقيق عملى انجام دهند. براى اين كار دانشجويان از ابتداى ترم، مامور به انجام تحقيق در سازمانها مىشوند و با توجه به اينكه آنها از فرآيند تحقيق اطلاع كافى ندارند، در نتيجه قادر به انجام تحقيق شايستهاى نمىشوند. حاصل چنين شيوهاى در نهايت مقالهاى غير منسجم با مقدارى آمار نامعتبر در جدولها و نمودارها تحويل خواهد داد كه اصول اوليه پژوهش در آن چندان رعايت نشده است. افزون بر آنچه كه گذشت، بسيارى از همكاران، دانشجويانى را كه درس روش تحقيق نگذراندهاند مجبور به انجام تحقيق مىكنند. چنين اجبارى مايه آن مىشود گردآورى مقالات بدون هيچگونه نظم و ساختارى، در ذهن دانشجويان تحقيق ناميده شود. اين مجلدات كه گاه هم تزيين مىشوند همراه با سىدى (CD) در جلسه آخر يا روز امتحان تحويل استادان مىشوند بىآنكه معلوم شود كه دانشجو از زحمتى كه كشيده است چه چيزى را به درستى آموخت و چه چيزى را بد آموخت…
روشهاى آموزش
همانطور كه مىدانيد براى آموزش سه روش عمده وجود دارد كه عبارتند از :
1) روش پداگوژى(Pedagogy)
در شيوههاى آموزشى معمول كه پداگوژيك هستند، يك استاد كه در موضوع درسى خاصى تخصص دارد سخنرانى مىكند، به فراگيران تكليف مىدهد و در نهايت پيشرفت تحصيلى آنان را با پرسشهاى پايانى مىآزمايد. در اين روش، استاد درس مىدهد و دانشجويان نيز منفعل هر آنچه را كه مىتوانند از مطالب او جذب مىكنند. مزيت اصلى روش پداگوژى در اين است كه امكان مىدهد دانش تدوين شده به صورت منظم ارايه شود، اما نقطه ضعف اصلى اين روش آن است كه در طول اجرا و ارايه مطالب به فراگيران، آنان اغلب با موضوع برخورد خلاقانه و نقادانه نكرده و درگير نمىشوند.
2) روش آندراگوژى (Andragogy)
دراين روش، نقش متفاوتى نسبت به روش قبلى براى استاد و مربى قايل مىشوند. در اين سبك، استاد به عنوان تسهيل كننده (كاتاليزور) در فعاليتهاى يادگيرى فراگيران عمل كرده و به آنان كمك مىكند تا مطالب مورد نظر را بيابند و بياموزند.
مزيت اصلى روش آندراگوژى اين است كه انگيزه فراگيران به دليل مشاركت، ايفاى نقش و داشتن مسئوليت در فرآيند يادگيرى، تقويت مىشود. اثربخشى روشهاى آندراگوژيك وابسته به موقعيت و شرايط فرآيند يادگيرى است، لذا نمىتوان از آن براى تدوين و استاندارد كردن اطلاعات در سطح عمومى بهره بردارى كرد.
اصطلاح «آندراگوژى» (Andragogy) اولين بار توسط مالكولم ناولز (Malcolm S. Knovles) در كارش كه بهبود و توسعهى سيستم يكپارچهى آموزش بزرگسالان بود به كار برده شد. اين موضوع به طور اساسى يك مدل فرآيندى است و بر اين فرضيه استوار است كه بزرگسالان به عنوان افراد بالغ، نيازها و ظرفيتهايشان را به شيوهى خود رهبرى اداره مىكنند؛ به طورى كه قادر خواهند بود تجربياتشان را در آموزش مورد استفاده قرار دهند؛ از ميزان آمادگىشان براى يادگيرى و سازماندهى آموختههايشان در ارتباط با مسائل و مشكلات زندگى آگاه شوند؛ ميزان آمادگى فرد از طفوليت تا قبل از نوجوانى به طور پيوسته و يكنواخت و سپس در طول دورهى نوجوانى به سرعت افزايش مىيابد.
نظريهى آندراگوژى مبتنى بر چهار فرضيهى زير استوار است كه آن را از نظريهى پداگوژى يا روشهاى آموزش سنتى جدا مىسازد.
Ë مفهوم فراگير
Ë نقش تجربهى فراگير در يادگيرى
Ë آمادگى براى يادگيرى
Ë گرايش و تمايل به يادگيرى
3) روش سينرگوژى (Synergogy)
اين روش از تركيب ويژگىهاى مثبت پداگوژى و آندراگوژى ايجاد مىشود. سينرگوژى از دو لغت يونانى Synergos با هم كار كردن و Agogus يعنى رهبر برگرفته شده است. سينرگوژى يك روش منظم يادگيرى است كه در آن اعضاى تيمهاى كوچك از راه برقرارى روابط منظم، از يكديگر ياد مىگيرند و در نتيجه «همافزايى» در يادگيرى ايجاد مىشود.
توصيههايى به دانشجويان براى استفاده از كتاب
در نقادى پاياننامه
دانشجوى گرامى
مقدمه
يكى از راههاى يادگيرى، تأمل نقادانه در آثار ديگران است. پاياننامه اثرى است كه يك دانشجو به راهنمايى استادان خود فراهم مىآورد. آگاهى دانشجو و استادان او، مطلق نيست، لذا در كنار نكتههاى درست درسآموزى كه در هر پاياننامه دارد متن آن خالى از لغزشها و خطاها نيست. اين خطاها تنها با نگاههاى نكتهياب قابل شناسايى است.
يك دانشجو، علىرغم دانش محدودى كه دارد ممكن است پارهاى از عيبها را دريابد كه از تيررس نگاه مشهورترين استادان نيز گريخته باشد…
* * *
پيداست خطاهاى يك پاياننامه را فقط با نكتههاى راهنماى آمده در اين فصل نمىتوان دريافت و دانشجو آگاهىهاى گستردهترى نياز دارد. كه در كتابهاى ديگر روش تحقيق، قابل يافتن است.
همانطور كه مىدانيد كتاب حاضر براى هدف گوناگونى تهيه شده است، شما اگر اين كتاب را براى نقد پاياننامههايى كه دفاع شدهاند، انتخاب كردهايد، بدانيد نقد پاياننامه با اين فرض انجام مىگيرد كه هيچ كار تحقيقى خالى از عيب نيست، اما اين عيبها، بر هر كسى آشكار نيست. جستجوى كشف عيبهاى يك اثر با آگاهى نسبى، مايه يادگيرى است. در واقع هشيار مىشويم تا تكرار نشوند. از سوى ديگر هر پاياننامهاى، آكنده از نكتههاى آموزنده بسيارى است كه به صورت عملى در يك پاياننامه جلوهگر شدهاند و بايد از آنها درس گرفت)[4]
(II توصيههايى در نقد پاياننامه
1) پاياننامهاى در يكى از گرايشهاى رشته خود انتخاب كنيد، براى مثال اگر رشته شما مديريت است، مديريت مانند بازرگانى، صنعتى، دولتى، آموزشى و بيمه… را انتخاب كنيد كه متناسب با رشته تحصيلى و علاقه شما باشد.
2) پاياننامهها فقط در كتابخانه دانشكدههايى كه داراى تحصيلات تكميلى هستند وجود دارند. (خلاصه آنها را در پايگاه www.irandoc.ac.ir مىتوان يافت)
3) هر چه مطالب موجود در پاياننامه منطبق تر با فرمهاى كتاب حاضر باشد، امكان يادگيرى شما در فرآيند نقد پاياننامه بيشتر خواهد بود.
4) قبل از شروع نقد، مشخصات پاياننامهاى را كه انتخاب مىكنيد به تأييد استاد مربوطه برسانيد.
5) سعى كنيد ابتدا پاياننامه را با تأكيد بر فصل اول آن به دقت مطالعه فرمائيد.
6) عدم هماهنگى و انطباق در تقدم و تأخر پارهاى از فرمهاى كتاب حاضر با مطالب پاياننامه مورد نقادى شما اشكالى ندارد.
7) چنانچه مطالب پاياننامه مورد نقادى بيشتر از فضاى پيش بينى شده در كتاب بود با هماهنگى استاد، آن را خلاصه يا از برگههاى يادداشت كتاب استفاده كنيد.
ارزيابى نهايى از پاياننامه نقادى شده
]پاياننامهاى را كه براى نقد خلاصه كردهايد با معيارهاى چك ليست پيوست شماره (1) ارزيابى كنيد و پيشنهادهاى را براى اصلاح نكتههاى مورد نقدتان مطرح سازيد.
^براى تكميل جدول پيوست شماره (1) ابتدا كليه سؤالات چك ليست را مرور كنيد، و اطمينان حاصل كنيد كه پرسشهارا درست متوجه شدهايد. چنانچه براى پاسخ دادن به سؤالات، اطلاعات اندكى داريد و امكان قضاوت درباره موارد پاياننامه براى شما دشوار است تلاش كنيد درباره اين سؤالات به اطلاعات علمى دقيق ترى دست پيدا كنيد تا داورى و نقد شما از ارزش علمى بيشترى برخوردار باشد :
_در نقادى به چند نكته كلى توجه فرمائيد :
الف) اطمينان از برداشت درست از مطالب آمده در پاياننامه
ب) تجزيه و تحليل بخشهاى مختلف پاياننامه در چارچوب فرمهاى كتاب
ج) ارايه پيشنهادها براى اصلاح موارد اشكال دار
د) رعايت انصاف و عدالت در داورى
ه ) حفظ احترام استادان
سخن آخر
بدانيد يك نقاد، همواره در طول زمان بايد نقادىهاى خود را دوباره نقد كند، زيرا در هر نگاه دوباره به يك متن نقادى شده، در گذشته، نقاد نكتههاى جديد براى نقادى مىيابد و پارهاى از داورىهاى خود را خالى از خطا نخواهد دانست. اين حالت خود، نشانه تكامل است، پس نقد عالمانه بيشتر، نشان توانمندى شماست و اين توانمندى، امرى نسبى در طول زمان است.
توصيههايى براى نقد و ارزيابى
صفحههاى ابتداى پاياننامه
درباره چند و چون صفحههاى ابتداى پاياننامه مىتوان از دو ديدگاه داورى كرد :
1) كيفيت محتوايى (رعايت ضرورتها و «بايد»ها) صفحهها
2) ويژگى زيباشناختى (بكارگيرى سليقهها و ظرافتهاى هنرى)
بطور كلى مىتوان درباره اين صفحهها، سؤالات زير را مطرح كرد :
oآيا صفحههاى مورد نياز وجود دارند؟
pآيا فهرستها، كامل و دقيقاند؟
rآيا شمارهگذارى صفحهها درست انجام شده است؟
[1] سواد از نظر واژهاى به معناى «سياهى» است. گويا در گذشته، معدود كسانى كه قادر بودند بر روى برگههاى سپيد بنويسند به«باسواد» بودن مشهور مىشدند.
[2] تلاش براى معناى تفكر، عارف بزرگى چون شيخ محمود شبسترى را در قرن پنجم به آنجا مىرساند كه بپرسد: چيست آنكه گويندش تفكر؟
[3] فراتر از معناى اخلاقى ادب، مىتوان آن را رعايت شرايط لازم براى انجام هر كار دانست، در اين معنا «ادب» هم معناى واژهفرهنگ است، مانند: فرهنگ آپارتمان نشينى، فرهنگ ترافيك، فرهنگ پژوهشگرى.
[4] نبايد از «نقادى» فقط «عيبيابى» برداشت كرد.
جلسه نقد و بررسی کتاب. ناقدان دکتر امیری و دکتر آهنگران خانه اندیشمندان علوم انسانی